با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید
به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين
وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد
و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
درباره ما
کاربران و بازدیدکنندگان عزیز و گرامی مقدمتان را به این سایت خوش آمد میگویم .
لذا هم اکنون برای استفاده کامل از این سایت هر روز سر بزنید و به دوستان خود هم معرفی کنید تا آنها هم استفاده لازم را ببرند . البته سایتهای اصلی من
www.aghdashonline.ir
www.aghdashtv.ir
میباشد
یکی بید یکی نبید غیر از خدا هیچکس نبید. یه روزی یه مردی بید راهزن بید، یه زن و سه تا دختر داشت. یه روزی میخواست برود سر راه دزدی کند، یکی گفت برام چی چی بیار، یک گفت برام آلانگو بیار، یکی گفت برام دستبند بیار فقط دختر کوچیکیه گفت هرچی خدا داد بیار. مرد رفت و رفت بعد نشست سر راه. پادشاه آمد از آنجا برود گفت ای مرد تو چکاره ای؟ مرد گفت مه قبا میدوزم. پادشاه گفت چه قبائی؟ مرد گفت قبا سنگی. پادشاه گفت سنگا قبا میکنی؟ مرد گفت ها. مرد دید کو پادشاه یه تخته سنگ گنده داد کولش و گفت خوب حالا کو تو قبا سنگی میدوزی این تخته سنگا ببر برام یه قبا سنگی بدوز. مرد غصه دار آمد خانه سنگا که روی کولش بود پرت کرد پاچاه و آمد نشست.